تجویز کرده شعر درمانی کنم
رو به روی چشم های تو غزلخوانی کنم
شعر فروردینی و اردیبهشتی منع کرد
گفت باید نسخه را پاییز و آبانی کنم
او خودش تاکیدکرده محضر چشمان تو
دیده را وقت سرودن خیس و بارانی کنم
تا که من بهره برم از گرمی آغوش تو...
برخی از قافیه ها را من زمستانی کنم
گفت باید سرزده راهی شوی در خانه ام
من تو را بی دعوتی دعوت به مهمانی کنم!
یک غزل کافیست آن را سر ببرم بهر تو
من همان یک راس را پای تو قربانی کنم
گفت باید رو به روی تو بریزد خون او...؟!!
قبله ام یعنی شوی تو، نامسلمانی کنم....
پس بیا ای قبله من تا بخوانم یک دعا
روبه روی چشم های تو غزلخوانی کنم...
ZibaMatn.IR