زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

لب هایم

این ماهیچه های مطبوع به وزنِ آب را ببوس

قبل از کنجکاوی صبح در اشتهای بدن

قبل از کِشَندگیِ خمیازه های فارغ از تمایل و برخورد

قبل از هوش آن زنِ منتظر ببوس مرا



ببوس مرا در علاقه ی بو به گردن

در حسد ِ بلند ِ تار مویی آویخته از یقه هنگام خداحافظی

ببوس مرا و فراموش کن چقدر بودن از پاهای تو کدورت داشت



من بچه بودم و دستهایم گماشته بود به نوشتن

چه میدانستم از بسامد بوسه در شرح آب؟

از گزِش دندان در حجامت لبها چه میدانستم من؟

من بچه بودم و دستهایم گرفتنِ مادر را بلد بود در مساحت مُشتی چادر

و آن لجِ زنانه ی شور انگیز را

در ربایش شهوت هیچ مردی فرا نگرفته بودم



ببوس مرا بعد از این همه سال

که نگویم؛ دستهایم اگر گرفتن بلد بود...

که نگویم؛ کنار آمده ام

و در کجاوه کرامتِ کلماتم زنی نباشد جز من برای تو



لبهایم را ببوس ای باشنده ی شورانگیز

این ماهیچه های مطبوع به وزن آب را

در مدارای اینکه؛

من هم از آفرینش لبهایم متوقعم!
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

انتشار متن در زیبامتن