سوخته-باغی که نوبهار ندارد
از نفس باد انتظار ندارد
دست مرا بر نسیم کاش ببندند
پای دلم در جهان قرار ندارد
غیر دم و باز دم چه کرده برایم؟
سینه ی من عرضه ی هوار ندارد
خواب کجا بود؟ از هیاهوی انسان
یک شب آسوده روزگار ندارد
معنی امید چیست بر ورق عمر؟
نام بزرگی که اعتبار ندارد
یک نفس از سینه ام نرفته کماکان
جای دگر غصه کار و بار ندارد!!
آمده ای با سپاه و غافلی ای مرگ
کشتن این مرده افتخار ندارد
ZibaMatn.IR