زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
3.0 امتیاز از 1 رای

شنیدم که لیلی سیه‌فام بود
ز چاقی حسابی بداندام بود

دو ماهی کِرم زد به رخسار خویش
به لیزر ز رخ برد آثارِ ریش

کمربند بر اِشکَمَش بست سفت
سه‌ماهی رژیم غذایی گرفت

چنانش رژیم و کِرِم داد حال!
که شد لاغر و ماه، عین هلال

سپس شاد‌دل سوی مجنون شتافت
ولیکن از او التفاتی نیافت

بگفت:«این منم، های! لیلای تو!»
به او گفت:«خانم، مزاحم نشو!

مگر خود نداری برادر پدر؟
برو پرده شرم مردم مدر!

نگاری که از بنده دل برده بود
تپل بود، ضمناً سیه‌چرده بود

برو ردّ کار خود ای پیرزن
تو عنتر کجا و دل‌آرای من؟»

رخ پر کِرِم شد به آنی بنفش
درآورد از پای خود لنگه کفش

زدش ضربه سخت و جانانه‌ای
که:«بی‌جنبه، الحق که دیوانه‌ای»
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن