رستم و افراسیابم که ز پا افتاد...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
5 امتیاز از 2 رای

رستم و افراسیابم که ز پا افتاده ام
مثل فرخزادم اما بی صدا افتاده ام

یا چو قبر شاعر شهنامه ی اسطوره ای
کنج شهرستان مشهد بی بها افتاده ام

در میان کوچ یک دسته پرستوی غریب
اتفاقی ناگوارم، بی هوا افتاده ام

گیجم از این همهمه بین سیاستها و دین
مثل دودم که معلق در فضا افتاده ام

بی دلیل و با دلیلش بگذریم، افتاده ام
فصل سرما از دهان با حرف \ها\ افتاده ام

(یک زمان پیشامدی بودم که امکان داشتم)
این زمان کنج اتاقی در کما افتاده ام

سیب و اشک و قطره آب هرگز نبوده نام من
دیشب و امروز و فردا، هر سه را افتاده ام

در غرامت دادن عشقی که یک سو بود و هست
از نگاه مردم و چشم شما افتاده ام

مهدی صحبتی

ZibaMatn.IR
Mahdisohbati
ارسال شده توسط
ارسال متن