متن مهدی صحبتی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات مهدی صحبتی
در خانه ى ویران شده ام چشم ترى بود
تا در پى ابروى تو صاحبنظرى بود
صد بار شکستى دل من را و ندیدى
در قلب فرو ریخته جز تو نفرى بود ؟
هیهات که درد دلم از راه شفا رفت
چشمان تو معشوق حریف قَدَرى بود
تا چشم من...
خواستم از چشم زیبایت بگویم، بگذریم
از قد و بالای رعنایت بگویم، بگذریم
باد تا آهنگ میزد با نُت موی فرت
شعرِ در خور,وقت اجرایت بگویم، بگذریم
مصرعی در وصف لبخند مونالیزات یا
خلقت عاری از امّایت بگویم، بگذریم
خواستم آرایه های شعری ام زیبا شود
از صدای ردّ پاهایت...
شومی فال من از قهوه و فنجان پیداست
پشت این عقربه ها پیکر بی جان پیداست
جسمم آواره و روحم پی تو می گردد
فرم ویرانی من چون بم کرمان پیداست
سایه را پشت خودم میکشم اما افسوس
ضعف پاهای من از عمق خیابان پیداست
صورتت فرم کمان دارد و...
شب به شب از میان پلکم درد
میزند بر هم عمق خوابم را
من که عادت به روز بد دارم
پس بده پس قرار و تابم را
هفته و ماه و سال و قرنی شد
من هنوزم اسیر موهایت
طرح لبخند روی لب هایت
لحن زیبای گفتگوهایت
لاله و سوسن...
گربه ای در گوشه ی انبار خوابش میبرد
آن زمان که سفره با اقرار خوابش میبرد
پای پولی گر میان باشد پلیس زبده ای
در مصاف حمله ی اشرار خوابش میبرد
زندگی را در پس پس کوچه ها گم کرده ام
عاقبت از این همه تکرار خوابش میبرد
با مرور...
از نسل سپیدارم این بار که می آیم
مهری به دهان دارم، این بار که می آیم
آشفتگی ام پیداست، از حالت فنجانم
آوای بمِ تارم، این بار که می آیم
از دوری آغوشت، آهی به گلو دارم
از آینه بیزارم، این بار که می آیم
مغرورم و میخواهم، بیهوده...
رستم و افراسیابم که ز پا افتاده ام
مثل فرخزادم اما بی صدا افتاده ام
یا چو قبر شاعر شهنامه ی اسطوره ای
کنج شهرستان مشهد بی بها افتاده ام
در میان کوچ یک دسته پرستوی غریب
اتفاقی ناگوارم، بی هوا افتاده ام
گیجم از این همهمه بین سیاستها و...
من بنای کهنه ای در بستر ویرانی ام
مثل باقیمانده ی آثاری از اشکانی ام
با نجابت بغض ها را در گلو حل کرده ام
مثل ابرم,زود میگیرد رگِ بارانی ام
لذتی دارد برای چشم تو شاعر شدن
با تو ترکیبِ نبوغ سعدی و خاقانی ام
ای کبوتر از قفس...