داستانِ دلبستگی داستان دل کندن است
اینکه بدانی کسی که دلبسته اش میشوی روزی، جایی، در لحظه ای، بر حسب شرایطی ممکن است دل بکَند و برود...
اینکه بدانی و دلبسته شوی
و آن روز که قصه، قصه رفتن شد؛ هر چقدر سخت اما بپذیری و بدرقه کنی
و همچنان ادامه دهی...
داستانِ خوب و بد نیست
معرفت و بی معرفتی نیست
داستانِ آن شاخه سر سبزی ست که میداند قرارِ فصلِ پیش رو با او خزان است... و نه همیشه برقرار،
و باورِ رنگینِ بهار...
داستان پذیرش است و امید و صبر، در خستگیی جانفرسا از تکرارِ دفعاتی نامعلوم...
داستان دلبستگی داستان موری ست که دانه می کشد چندین برابر جثه اش
چندین بار نمی تواند
اما دلسرد نمی شود
و در آخر... می تواند
می شود
ZibaMatn.IR