پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
محبوبم....نمی توانم از تو بگذرمبا اینکه دلسردی از من استنمی شود تا ابدیتاز ته دل بخندممعبودم ، تو که می دانیاین تاثیر میله های سربیحیاط استکه هر جمعه ایوان خانه اممی لرزد... رویاسامانی۱۴۰۲/۲/۲۲...
دلتنگ باشی... آشوب باشی...دلسردم باشی... چ شود! مث چایی میشی.. همون چای سرد تلخ ک نگاشم نمیکنن! نویسنده: vafa \وفا\...
رها کردی مرا هرچند در آغاز فصلی سردولی با خاطرات شاعری عاشق چه خواهی کرد!؟قدم زد پا به پایم کوچه، هر شب خاطراتت رابرای زندگی کردن شدم روحی خیابان گردمرا بردی کنار چشمه ات، لب تشنه آوردیدلت می خواست از گرمای آغوشت شوم دلسردبرایت خواب هایی دیده ام بسیار رویایی!تو را در خواب هایم لااقل باید به دست آوردنگاهت هم گواهی می دهد دلبسته ام هستیبیا تا راه برگشت است از تصمیم خود برگردحبیب حاجی پور...
دیگر آنقدر از داشتنت دل سرد شده ام که نمی خواهم بگویم برگرد تا باز در آغوشت بگیرم و برای هر تبسمت یک بار بمیرم؛اما تو را به اشک هایی که برایت ریخته ام جواب این سوال هایی که مدام حول حافظه ام می گردند و بازخواستش می کند و با شلاقی از جنس خاطرات گذشته بر تنش زخم می زنند را بده چیزی از تو نمی خواهم جز اینکه کمک کنی جواب دلم را بدهمبخدا بدجوری دارد حافظه ی بیچاره ام را شکنجه می کندکار دلم به جایی رسیده است که از درد و جنون تکه های شکسته اش را ب...
داستانِ دلبستگی داستان دل کندن استاینکه بدانی کسی که دلبسته اش میشوی روزی، جایی، در لحظه ای، بر حسب شرایطی ممکن است دل بکَند و برود...اینکه بدانی و دلبسته شویو آن روز که قصه، قصه رفتن شد؛ هر چقدر سخت اما بپذیری و بدرقه کنیو همچنان ادامه دهی...داستانِ خوب و بد نیستمعرفت و بی معرفتی نیستداستانِ آن شاخه سر سبزی ست که میداند قرارِ فصلِ پیش رو با او خزان است... و نه همیشه برقرار،و باورِ رنگینِ بهار...داستان پذیرش است و امید و صبر، در...
از زخم زبان و طعنه دلسرد نباشدر شهر یکی تو را بفهمد کافی ست...
شکست ها و نگرانی هایت را رها کن، خاطراتت را نمیگوییم دور بریز، اما قاب نکن به دیوار دلت...در جاده ی زندگی، نگاهت که به عقب باشد، زمین میخوری... زخم بر میداری... و درد میکشی... نه از بی مهری کسی دلگیر شو... نه به محبت کسی بیش از حد دلگرم... به خاطر آنچه که از تو گرفته شده، دلسرد مباش، تو چه میدانی؟شاید... روزی... ساعتی... آرزوی نداشتنش را میکردی ... تنها اعتماد کن و خود را به او بسپار... هیچ کس آنقدر قوی نیست که ساعت ها برعکس نفس بکشد... در آ...
هیچ انسانی واقعا شکست نمی خورد مگر اینکه دلسرد شده باشد....
از سردیِ دستان تو قدری نگرانمدستم به هوا رفته که دلسرد نباشی......