زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

سرم گرم توست،...
مدام به تو فکر می کنم ...
و سعی می کنم تمام تمرکزم را ...
روی تو بگذارم....
وقت هایی که پشت ویترین مغازه ای ایستاده ام
تا پیراهنی انتخاب کنم ...
به این فکر می کنم که کدام یک از آن ها ...
می توانند چشم هایت را برق بیاندازند؟
وقتی کاری انجام می دهم...
همیشه از خودم می پرسم ...
یعنی او ....
از دیدن این که من این کار ها را انجام می دهم
ناراحت نمی شود؟
امکان دارد از این کارم قند توی دلش آب بشود؟
گفتنش شاید عجیب است. .
اما دلم می خواهد ...
تمام کفش های شهر را برای تو بخرم ..
که یک به یکشان را بپوشی ...
و با من قدم بزنی...
و تمام مدت حواسم جمع قدم هایت باشد ...
و به گام برداشتن هایت خیره بشوم....
دلم تمام اتفاقات خوب و بد را با تو می خواهد،...
می خواهم اگر خوشی هست ...
صدای خنده های تو در گوشم بپیچد ...
و اگر غمی هست سرت در آغوش خودم باشد....
فکر می کنم کارم از دوست داشتن...
و عاشقی گذشته...
،شاید هم به جنون رسیده ام.....
در هر صورت این را خوب فهمیده ام...
که دیگر بدون تو ...
نمی توانم به زندگی ادامه بدهم...
تصورش را بکن..ِ
اینجا یک مرد ...
دیگر بلد نیست بدون تو زندگی کند!
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن