من نه سیگار بودم که براش بسوزم،
نه پروانه بودم که دورش بچرخم،
نه قرص بودم تا آرومش کنم،
نه ترانه بودم که تموم حرفامو بهش بزنم،
نه خنده بودم تا مدام روی صورتش باشم،
نه گریه بودم که از چشمش سرازیر بشم،
نه حتی شاعر بودم که
شعرامو از چشمام بخونه..
من براش هیچی نبودم،
حتی یه آدمِ معمولی هم نبودم که
یه روز توی خیابون ازم آدرس بپرسه..
ZibaMatn.IR