من از این دوچشم زیبای تو شُهرهٔ زمانم
چه سلامها که باید به دو چشم تو رسانم
تو خودت خبرنداری که چه می کنی تو با من
که ز شوق چشم مست تو ، شبیه مردگانم
من و ابر و باد و باران همه منتظر به راهیم
که تو با نگاه مستت بدهی صفا به جانم
اگر امشب آن دوماه شب تار من بتابد
بخدا نماز آیت همه روزها بخوانم
تو کجایی ای پری رو که بیایی و ببینی
شب و روز بی قرارم که کنار تو بمانم
مهران بدیعی
ZibaMatn.IR