چقدر با تو دلم عاشقانه می گوید
غزل غزل همه عمری ترانه می گوید
چقدر اسم شما بر لبم شده ست عجین
میان جمع ، تورا بی بهانه می گوید
دلم ، اتاق پر از عکس ها و خاطره ها
نویدِ عطرِ تو را هر نشانه می گوید
شده ست غرق به امواج گیسوانت باز
دلم ، شکایت خود را به شانه می گوید
تویی بهارِ پر از عشق و من خزانِ سکوت
خزان که درد دلش بر جوانه می گوید
ز دیدنت لبم از هر تکلمی وا ماند
که حرف دل به شما شاعرانه می گوید
و تا نفس به همین شاعرت بُوَد باقی
برای تو همه شب شاعرانه می گوید
ZibaMatn.IR