وقتی که تنهایی دلت یک مرد می خواهد
سنگ صبوری محرم و همدرد می خواهد
هنگام خشم و فاجعه - در قلب اقیانوس -
یک مرغ طوفان زاد و دریاگرد می خواهد
مغرور هستند و قوی زنهای با احساس
زن بین قلب و عقل شهرآورد می خواهد
چون تشنه ای تنها در این صحرای بی پایان
تنها فقط یک جرعه آب سرد می خواهد
وقتی به تاریکی و تنهایی گرفتاری
آزادمردی عاشق و شبگرد می خواهد
آه از دلِ وامانده در سلول تنهایی
جان را تهی از عاشق توزرد می خواهد
آذر رئیسی
ZibaMatn.IR