زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

روزگاری درسیاهی وظلمت ،دست وپا می زدم و در کنج انزوا به سر می بردم وبارها مُردم
تا اینکه ،خورشید چشمانت از افق غنچه ی لبانت درخشید وبه یکباره زندگی ام را دگرگون کرد
به راستی تو خوردشید این ظلمت کده ی قلب من هستی، بتاب تا راهنمای این زورق شکسته دل با شی....
حجت اله حبیبی
ZibaMatn.IR

حجت اله حبیبی ارسال شده توسط
حجت اله حبیبی


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن
×