خانه تنهاست!
بسان دختری که تنهایی اش
تا ابدیت جاری ست
باران چند روزی ست باریده است
و ستاره ها...
از دید زمان پنهان مانده اند
خیابان منتظر است
و نگاهی که لابلای خورشید
ثانیه ها را می شمارد
زندگی همچون آبی روان جاری ست
حرف ها...
در پشت نگاه ها بی شمار است
و دوست دارد چیزی نگوید
کاش...
کسی زمان را با هم آشتی می داد
و طغیان...
ما را به گرد فراموشی می سپرد
باد طغیان می کند
و قلمی که از نوشتن شکسته است
و تقدیری که بلاتکلیف مانده است
گاه پاکی متهم است
و آرزوهایی که دیوانه خواهند شد
رعناابراهیمی فرد (رعناابرا)
ZibaMatn.IR