زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

بین خودمون بمونه
ولی از زیر پرتقال ها که رد می شدی نگاهت کردم .

انگار هرکدام خودشان را می کشیدند به شاخه های خشک و پوستشان را خراش می دادند که عطرشان به مشامت برسد و تو از خوشحالی چشم هایت را ببندی. بعد نَخل ها سر خم می کردند که آفتاب روی آرامشت نتابد و باران هلالِ صورتت را تَر نکند. آنوقت شبنم ها می آمدند و سنجاقک ها بال می زدند و من که دورتر ایستاده بودم زندگی را می دیدم که فقط همان چندلحظه به جریان افتاده بود...
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR
متن های مرتبط سید طه صداقت

انتشار متن در زیبامتن