حالًا می فهم چرا باید از تو دور می شدم
تو تابلوی زیبایی بودی که خداوند برایم پیشکش فرستاده بود ،اما نمیشد تو را از نزدیک دید
باید دور می شدم
دور و دور تر آنقدر که بتوانم از دور زیبایهای تو را تماشا کنم
و حالًا می دانم نقشی که برقلبم نشسته است تصویر واضح همان تابلوست که تا دور نشدم ،نتوانستم خوب نظاره اش کنم
سولماز رضایی -سازه های آبی
ZibaMatn.IR