از نبودنت درد می کشم
لحظه هایم را بدون تو تصور می کنم و درجوانی ام می شکنم
اما گاهی از این که اینقدر غصه دارم خجالت می کشم
خجالت می کشم که خدا تو را خواسته , که تو خوشحالی , که تو از دل خوشحالی اما من حسرت نداشتنت را میخورم .
کمی که با خود خلوت می کنم میبینم تو پیش پادشاه عالمیان رفته ای , دیگر به دعایم نیازی نداری , می دانم کنار او بودن, تا ابد با او بودن همیشه خوشحالیست .
گاهی قاصدکی را می بینم که جلوی چشمانم می رقصد , آن قدر شیطنت می کند تا نگاهش کنم , برای لحظاتی غم از چشمانم می رود شاید تو آن لحظه , قاصدکی شده ای ,مقابل چشمانم تا نگاهم کنی !
گاهی فکر می کنم باد شده ای به صورتم بوسه می زنی و لبخند به لب هایم می آوری
گاهی فکر می کنم صدای آن قمری خوش آواز شده ای که ناگهان کنار پنجره اتاقم نشسته است و با آوازش مرا از خواب بیدار می کند .
می دانم هر گاه که دلتنگت شوم با نشانه ای به سمتم می آیی!
گاهی لبخند مهربان یک پیرزن می شوی که از من کمک می خواهد و من از سر غم نه می گویم .
گاهی در یک جمله می گنجی و از زبان معلم جاری میشوی
گاهی تمام شرایط را برایم فراهم می آوری تا به نتیجه ای فوق العاده برسم که خودم هم باورم نمیشود .
گاهی خنده یک کودک می شوی وقتی به او نگاه میکنم
گاهی برگی می شوی , می افتی زیر پایم تا یادم بیافتد همه رفتنی هستن و غم زیاد داشتن خوب نیست , دلبستن به دنیا هم خوب نیست.
سخت است نبودنت , باید تحمل کنم , میدانم معجزه ای بعد این همه تحمل و صبر خواهد آمد .
شاید خدا میخواهد مرا امتحان کند , ببیند در اوج غم او را فراموش می کنم یا نه !
اوج غم , سخت است , اوج غم دهان از کمک گرفتن بسته می ماند , اوج غم فراموشی مزمن درد آوریست
خدایا , در این لحظات تنهایم نگذار
خدایا تو را میخواهم و تو را می خوانم , تو نه تمام می شوی , نه می روی , حتی برای آنی ..
خدایا مرا به خود وامگذار
خدایا حالم خوب نیست , حال دلم را خوب کن
یا حق
الهه فاخته
تقدیم به کسانی که عزیزی را از دست داده اند
باشد که قلبشان آرام بگیرید
یا حق
دی ماه 1398
نویسنده: الهه فاخته
دلنوشته عزیز از دست رفته
ZibaMatn.IR