پاییز پارسال بود..؟!
تصویر قدم زدنت روی برگ های خشک پاییزی در نگاهم نقش بست و ماندگار شد...
آن تصویر چشمانم را کور کرده بود
می دیدم... اما نمی دیدم
یعنی چشم پزشک می گفت چشمانم مشکلی ندارد ، اما داشت...
من بعد از تو چیزی را نمی دیدم...
نمی توانستم ببینم
که هر پاییز
هر برگ روی زمین...
هر لبخند تلخ
هر چمدان کوچک به اندازه دستانت ، که زندگی مرا در بر داشت
و هرکوچه ای که انتهایش پیدا نیست
مرا یاد تو بی اندازد!
نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده
ZibaMatn.IR