چشم هایت قصد کرده باز درگیرم کنند
مثل موهای بلند تو به زنجیرم کنند
بوسه ام را وقف پیشانی تو کردم عزیز
هرچه باداباد، بگذارید تکفیرم کنند
قصهء� دوری، غم دل، نازِ تو، حرف رقیب
زودتر از آنچه فکرش را کنی پیرم کنند
عاقبت روزی می آید، مدعیان، دسته جمع
در نشیب جاده تهمت، سرازیرم کنند
دردشان این است، یاران! بیشتر فرصت دهید
این جماعت هرچه می خواهند، تحقیرم کنند
عده ای بالانشین، غرق توهم های پوچ
در همان خوابی که می بینند تعبیرم کنند
عاکفم یک شاعر مجنون و عاشق پیشه ام
من همین هستم، به هر اسمی که تفسیرم کنند ارس آرامی
ZibaMatn.IR