زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

با دست جفای یار جفاکار رنگ باخته ام
شکست و ریخت سرم سقف ِ ساخته ام

مرا بغل کرد و آخرین جام دروغ بوسید
چه مست بود و چه بی چشم ،جفت ِفاخته ام

هنوز بوی کباب لب تو می آید
از آشپزخانه،از دل ِگداخته ام

که در محاق شکستم ، که چند پاره شدم
که دیر دانستم،دیرترشناخته ام

نه اسبم آن همه، که تو سوارمن باشی
اجازه داری از دور ، بار من باشی

. اجازه داری بشکافی ام به دندان تا
گره گشای شب ِتارتار من باشی
ZibaMatn.IR

خوش بین ارسال شده توسط
خوش بین


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن