ای دل
جنونست اینکه در سر داری ای دل
فسونست آنچه دیگر داری ای دل
نفهمیدم چه می خواهی ز جانم
به آن دینی که باور داری ای دل
گمان کردم که باری را ز دوشم
محبت کرده بر می داری ای دل
ندانستم تو هم در آستین ات
سری دیوانه پرور داری ای دل
قمر در عقربی هستی که با خود
هزاران تیغ و خنجر داری ای دل
نگفته حرف هایم را شنیدی
تمامش را تو از بر داری ای دل
هوایی میشوی هر جا که خواهی
سرشت از باد صرصر داری ای دل
بگو با من که بشناسم از این پس
کدامین گوشه سنگر داری ای دل
ZibaMatn.IR