به دور از چشم نگران آبان پاییز و زمستان باهم یک قرار عاشقانه می گذارند
در شب میعادگاه در آخرین شماره آذر...
پاییز در شب یلدابند عاشقانه ها، برگ نویس و خاطرات عشق بازی درختان با باران را به سینه زمستان می سپرد،
و چمدان خیس را بدست گرفته و عزم رفتن می کند مهر بغض کرده با نگاهی غمگین آبان را در آغوش می کشد
آذر با نیم نگاهی به زمستان دست تکان می دهد و با چشمان بارانی با وقار در مسیر سال قدم برمی دارد
مادربزرگ کاسه آب پشت پایش می ریزد و می گوید:
ای فصل عشق بازی های نهان،
ای فصل برگ نویسی های عاشقانه،
ای فصل دلبرانه سال، سفر بخیر
شب یلدابند عاشقانه ها
ارس آرامی
ZibaMatn.IR