دلم مرگ می خواهد چرا که یک بار در دستان او جان دادم
آن مرگ تداعی گر آخرین لحظات شیرین با هم بودن است برایم.
مرگی که با دستان او رخ داد را می خواهم.
مرگی که با چشمانم به انتظارش نشستم.
مرگی که چشمانم را به روی او گشودم و اشک هایم را پاک کردم.
و در آخر می خواهم مرگم را به یاد بیاورم.
مرگی که تمام وجودم مملوء می شود از آن روز!
مرگی که قلبم را می شکند و از میان دستانم بیرون می کشد او را!
ainaz8360
ZibaMatn.IR