آرامش قلب تو مرا شاخه نبات است
تو کعبهٔ عشقی و دلم در عرفات است
در سعی صفای تو چنان شاد دل من
انگار که در کوچهٔ رمی جمرات است
باران زدهٔ چشم توام ای همه خوبی
آنجا که پر از زمزم عشق است حیات است
در دفتر شعرم غزل چشم تو زیباست
گویی که صدای نت من ترک بیات است
دیگر چه بگویم من از آن آتش چشمت
گویم که برای من در بند نجات است
آن روز که خشکد زغم عشق تو جانم
شعری بسرایم که پر از شط فرات است
ساحل چه بگوید لب دریا که تو هستی
هستی و فقط لایق تو کل صفات است
ارس آرامی
ZibaMatn.IR