زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
4.7 امتیاز از 11 رای

من هم داشتم...
من کسی را داشتم که هربار تحسینم می کرد و انگار قلم مو برداشته بود و داشت آرام آرام، بال های پرواز مرا ترسیم می کرد. او در لحظات بی قراری از من محافظت می کرد، حمایتم می کرد و هرکجا که می ترسیدم، شبیه بچه ای که از آدم ها ترسیده، پشت جسارتش مرا پناه می داد. وقت هایی که چاقوی مقایسه را روی گلوی خودباوری ام می گذاشتم، مهربانانه در آغوشم می کشید و مرا از جهان و آدم ها تمایز می داد. من کسی را داشتم که هیچ کس شبیهش را نداشت. او فقط خوبی های مرا می دید، او حتی زمانی که احساس می کردم دوست داشتنی نیستم هم مرا دوست داشت، در دل تاریکی هام، همیشه نوری برای دلگرمی می یافت و مرا به آن متصل می کرد.
من کسی را داشتم که فرشته ی نجات من از قعر روزمرگی های آزاردهنده ای بود که ناخواسته محاصره ام می کردند، او مرا جور دیگری می دید، انگار که هیچ کس شبیه به من در جهان وجود نداشته باشد و مرا به این باور می رساند که می توانم.
او مرا از نو خلق کرد. از موفقیتم لذت می برد و دوست داشت جوری زندگی کنم که به خودم افتخار کنم.
او معلم نبود، اما به من درس زیستن داد، نقاش نبود، ولی بال های پرواز مرا ماهرانه کشید، مادر نبود اما مانند مادری، بدون توقع با من مهربان بود و خدا نبود، ولی برای من معجزه می کرد.
روزها می گذرند، ماه ها و سال ها به پایان می رسند اما کسانی که ما را به خودمان آوردند و از ما آدمِ بهتری ساختند، هرگز فراموش نخواهند شد...

...Saeideh...
ZibaMatn.IR

دلنوشته های سوگند.... ارسال شده توسط
دلنوشته های سوگند....


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن