تویی آتش تنم خاکستر من
تو آن یادی که مانده در سر من
جوانی کرده ام عشق تو را من
چو طوفان داغ تو زد پیکر من
نمیرد یادت هرگز بستر مرگ
بهشت عشق تو بعد بستر من
بیا و هر چه گویی لایقم من
غزل بانوی شعر دفتر من
بگو از مذهبت از مکتب عشق
که دین و مسلکت هست باور من
مسلمان تو ام محبوب قلبم
بیا تو مهربان نزدیکتر من
ZibaMatn.IR