زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
5.0 امتیاز از 1 رای

- نامه ای به بازماندگانم.

همیشه عقیده داشتم که کلمات قدرتشان از صداها بیشتر است.
با هر کلمه که گاه ساده از آنها می گذریم، می شود کسی را کشت یا زنده کرد، می شود امید داد...
حال که این کلمات را کنار هم ردیف می کنم، نمی دانم کدام یک از شما این نامه را باز خواهید کرد، اما هر فردی هستی امیدوارم چند دقیقه ای وقت داشته باشی چرندیاتم را بخوانی.
در ابتدای نامه سلام نکردم، چون به عقیده ام واژه ی سلام یعنی سلامتی و برای فردی همانند من که در وضع روحی خوبی «نباید باشد» صحیح نیست.
از کجا شروع کنم؟
از تنفرم نسبت به زندگی؟
یا... لحظاتِ مزخرفی که تجربه کردم؟ لحظاتی که حتی یک دقیقه اش برابر بود با کابوس های شبانه ی دیگر افراد!
از آرز وهایی که داشتم اما به دستشان نیاوردم؟
از درک نشدن هایم؟
نه... اینها دیگر مهم نیستند! حداقل نه الآن که در آستانه ی مرگم.
دنیا و زندگی در آن که تماماً یک اجبار بود را دوست نداشتم.
بهتر بود بگویم هیچ چیزی در دنیا بروفق مرادم نبود.
میراثی جز نوشته هایم ندارم.
اگر سرتان را درد نمی آورد بخوانیدشان اگر هم نه... گوشه ای به حال خودشان رها کنید.
به یادم نباشید، نمی خواهم هیچ اثری از من در این کره ی خاکی بماند.
گریه و زاری نکنید و شاد باشید!
شاد باشید که من قرار است به یکی از بزرگترین خواسته هایم برسم.
سخن برای نوشتن زیاد بود، اما دیگر زمانی نیست...

✍🏻
ZibaMatn.IR

... ارسال شده توسط
...


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن