نماز عشق می خوانم قنوت یارب اش باتو
دعای وصل بر لب ها و آمین گفتنش باتو
عجب عطر خوشی امید پیوند دو دل دارد
هوا از عشق لبریز است تنفس کردنش باتو
ز پا تا سر فرو رفته در آب جذب دریایت
من آن مستغرقم در تو زهی جزر و مدش باتو
چو اژدر مار سنگین دل ببلعد هوشیاری کن
عصای مهر بخشیدم که موسی گشتنش باتو
ز سرتاسر حیاتِ عمر یک روز است سهم عشق
به پایین می کشم شب را طلوع شمس آن باتو
کتاب زندگانی هست سرشار از مسائل لیک
قواعد در پی عاشق شدن می آید و حل کردنش باتو.
ارس آرامی
ZibaMatn.IR