آنجا که قایق خسته نشسته است
گل بوته های امید ،فسرده است
در موسم بهاری غریب وناب
صدها ستاره به خاک خفته است
ای زیبانگار و ای زیباسرا ی خواب
گویا که ساعت هستی هم مرده است!
در انجمن که شویی چشم بسته دار
شاید که در مدخل ان دیوی نهفته است
۱۴۰۰٫۱۰٫۴
ZibaMatn.IR