اس ام اس دلنوشته

سن ها پرسیدنی نیستند
سن همان اعدادی ست
که دنیا برای مان ساخت
مگر نه همه جوان آمده و جوان میرویم

آنجا که قایق خسته نشسته است

گل بوته های امید ،فسرده است

در موسم بهاری غریب وناب

صدها ستاره به خاک خفته است

ای زیبانگار و ای زیباسرا ی خواب

گویا که ساعت هستی هم مرده است!

در انجمن که شویی چشم بسته دار

شاید که در مدخل ان دیوی...

یک حسی
مثل حس دلتنگی مرا خواهد کشت
شاید اگر نیایی
مثل یک مرداب کهنه
توی آن فرو میروم و
از هر چه بودن است
ساقط خواهم شد؛
دلتنگی ام معلولی بی دلیل است
نمی داند چرا هست؟
نمی داند چرا سال های سال است
چسبیده بیخ این گلوی بی...

اگر خوابے مرا بیدار کن......
اگر رویایے مرا آگاه کن......
اگر عشقے مرا درمان کن.......
اگر خوابے چرا کابوسم شدے؟...
اگر رویاے چرا گذاشتے سروسامانت دهم؟.....
اگر عشقے چرا روے زخمم نمک پاشیدے؟....

باد در یکی از صبح پاییز موهایت را نوازش میدهد

چه زیباست زندگی اگر دیدت را نسبت به آن عوض کنی

مهربان باش ، شاید فردایی نباشد

زندگی را لحظه ای ارزش غم خوردن نیست!

چه زیباست دیگر دروغ نگوییم

با خدا باش و پادشاهی کن

اولین غم من آخرین نگاه برادرم بود..

شاید از واقعیت خسته بشی اما از رویا هرگز

داشتنت زخم و اینکه هرگز قسمتم نمیشوی نمک است

رفیق فقط اونی که
بی دغدغه بهش زنگ بزنی
بگی حالم خوب نیست
همین...‌

اشک حرف هاییست که از گفتنشان عاجزیم ....

بگذار
ابر سرنوشت
هرچه میخواهد ببارد
ما چترمان خداست

یواش تر خوشحالی کنید
شاید کسی پدر نداشته باشد.

اکثر دخترا ترجیح میدن با پسری ازدواج کنن ‌که صداقت داشته باشه ....

بعضی روزها انگار آمده اند تقاص خنده های دیروزمان را بگیرند

هیچوقت به کسی که بهت اعتماد کرده دروغ نگو ...

خوشبختی اینه که یکی باشه
باهاش از ته دلت احساس آرامش کنی.

یه‌سریا‌هستن
یواشکی‌غصه‌می‌خورن!
بهشون‌تهمت‌بی‌خیالی‌نزنید.

سوز حرفای بعضی ها
از سوز و سرمای زمستان
بدتره...!

روزی چشماتو باز میکنی میبینی تنها چیزی که برات نمونده خودتی!