🌿🌿
شاه بیت غزلم گیر دو چشمان تو شد
دل غمدیده ی من بند به زندان تو شد
روزهایم همه رفتند و غمت باقی ماند
چشم هایم به رهت مانده و گریان تو شد
همه جا پر شده بود از بدی و ظلم و جفا
خوبی و مهر و صفا با لب خندان تو شد
گرچه با فصل بهاران همه جا سبز شود
این نشاط دل ما از نم باران تو شد
قبل تو عشق فقط درد سر و ماتم بود
گره ی عاشقیم باز به دستان تو شد
دل ندادم به کسی تا به نگارم برسم
با وفا بود دلم ، بر سر پیمان تو شد
رفت از مکتب عاشق همه ی شور و نشاط
حضرت عشق فقط دست به دامان تو شد
ZibaMatn.IR