آفتاب هر روز میرود و ماه هرشب می آید، درختانِ دیارم هر فصل میوه میدهند و بچه های همسایه قد میکشند، خودم چندین مرتبه شمع تولد فوت کرده ام، برف های قله ی کوه ها چند باری به رودخانه ها ریخته اند و کشتی های آسیایی به آمریکا رسیده اند، مخوف ترین بیماری این قرن هم مهار شد اما هنوز قلب من نبودنت را باور ندارد. چگونه رفتی؟ چگونه قلبم را شکستی که هر روز زخم هایم تازه تر و دلم گسیسته تر میشود؟🙂🥀
👤مأوا مقدم
ZibaMatn.IR