مرا عشقم صدا کن تا بریزم عشق سراپایت
مرا آن نیمه دیگر بدان بر روح تنهایت
که مست در کوچه یادت هم اکنون سخت ویرانم
کمک کن عاشقت اکنون رها گردد ز غمهایت
به یادت پرسه خواهم زد غریبانه در این شب ها
کمک کن یک شبح باشم درون غار رویایت
سکوت میکنم ای عشق ولی درد از دلم جاریست
در این ساحل نشستم تا فرو ریزم به دریایت
که کاش فصل فراقت گم شود از دفتر ایام
چه میشد پاره پاره گردد از تقویم ایامت
دعا و گریه و معبد چه کاری میکند بر غم
که مرگم نیست پایانی به اندوه بی پایانت
چه شد آن روز همه عالم به خاک تعظیم می کردند
به لطف عشق شدم تعلیم کنم تعظیم به شیدایت
ZibaMatn.IR