این لوح پریشانم این سینه ی...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

این لوح پریشانم این سینه ی اسرارم
تصویر تو را خواهد ای ماه شب تارم

گر مرگ رسد روزی با نام تو می‌آیم
با عشق تو می‌میرم با یاد تو بیدارم

هر سو رفتم و دیدم رد تو پدیدار است
این سوختنم بی تو امضای وفادار است

پس حک کنم این جمله بر لوح شبانگاهی
دل دادن و دل کندن، تقدیر گرفتار است

دل بستم از آن لحظه که چشم تو می‌خندید
دل، مست نگاهت بود به دور تو می‌چرخید

رفتی و نماند از تو جز بوی عبور باد
با آن‌که نمی‌ماندی دل ساده نمی‌ فهمید

ای روشن شب‌هایم، ای آینه‌ی فردا
بی‌نام تو خاموشم، بی تو نشود رؤیا

من منتظرت ماندم در کوچه‌ی بی‌پایان
با شاخه‌ی امیدی خشکیده ولی زیبا

دل در طلبت خسته جان سوخته از غم شد
شمعی‌ست دلم، لرزان، در سایه‌ی شب، کم‌ شد

ای حضرت معشوقم، ای نقطه بی پایان
دل تا به ابد با تو در خلوت و محرم شد

محمد خوش بین
ZibaMatn.IR
خوش بین
ارسال شده توسط
ارسال متن