ای عشق
می برگی و می جوانی ای عشق
ان گونه که می توانی ای عشق
دنبال خودت مرا همیشه
بی واهمه می کشانی ای عشق
بیگانه و آشنا نداری
همصحبت و همزبانی ای عشق
یک ذره ی بی نشانه ام من
صد خوشه کهکشانی ای عشق
من مرغ شکسته بال خاکم
تو ساکن آسمانی ای عشق
در دشت و بهار و آرزوها
سرچشمه بی کرانی ای عشق
دست تو و دامن محبت
هر مصلحتی که دانی ای عشق
من می روم و خوشم به این که
سرزنده و جاودانی ای عشق
♤♤♤
ZibaMatn.IR