زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

حماسه درد
همیشه بر سر عهدی نبسته میمانم
کتاب خاطره را نانوشته میخوانم

میان جنگل شرجی به خوبی باران
اسیر جاذبه های نسیم و گیلانم

مرا به مرز جنون می بری برای چه
سر چه داری از این روزگان ویلانم

چگونه پر بکشم سمت آسمانت را
منی که ساکن جغرافیایی ویرانم

تو از سلاله عشقی تو محرم رازی
من از حقیقت این ماجرا چه میدانم

تو خود بهاری و صدها شکوفه نازی
من انتهای خزانم …مقیم آبانم

تو نغمه های حجازی ترنم عشقی
من از حماسه و دردم من از خراسانم…
♤♤♤
✍علی معصومی
ZibaMatn.IR



ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن