زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

ساعت های زیادی بین جمع بودم و میخندیدم
اما آخر شب وقتی که میخاستم بخابم یک ساعت احتیاج داشتم که تنها باشم
به همه آرزوهایی که تو سرم بود فکر کنم
به آخرین جر و بحثی که داشتم
به غصه ای که تو دلم مونده بود
به حرفایی که نمی شد زد به همه
حتی بعضی لبخند ها و خنده ها هم مال تنهایی هستن نمیشه به همه نشونشون داد
ستوده فلاح
ZibaMatn.IR

ستوده فلاح ارسال شده توسط
ستوده فلاح


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن