نمی توانی توصیفش کنی!
احساسی که به او داری را می گویم.
طوری که برای هربار دیدنش بال بال می زنی و از اضطراب فراموشی وعده ی دیدارتان خواب از چشم هایت فراری می شود...!
احساس آشنا و در عین حال غریبی ست نه؟
عشق را می گویم.
افسانه ای شیرین است که هرگز به حقیقت نپیوسته...
وفا می کنی و جفا می بینی و باز وفا می کنی!
آری تو دیوانه ای...
اصلا عشق باید دیوانگی تفسیر شود!
با منطق سر لج دارد و احساس را قلقلک می دهد.
عاشقان افسانه ای همیشه دیوانه اند!
ZibaMatn.IR