100 متن کوتاه رضا کهنسال آستانی ۱۴۰۴ جدید 2025

متن های کوتاه درباره رضا کهنسال آستانی

100 متن کوتاه رضا کهنسال آستانی ۱۴۰۴ جدید 2025
کپشن رضا کهنسال آستانی برای اینستاگرام و بیو واتساپ

تمام شد شروعی که به پایان نرسیده آغاز حسرت دیگری در راه دارد...

تمام شد شروعی که به پایان نرسی
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

خسته ام از سنگینی پالتوی پوست مشکلات برتنم با آستری از خَز رنج و دکمه هایی از جنس مروارید درد وعینکی مارک با برند حالم خوب است واقع در مسیر چشمهایم!؟!

✍️رضا کهنسال آستانی

خسته ام از سنگینی پالتوی پوست
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

قلم که به دست بگیرید ارکست سمفونی زندگیتان باهمکاری قلم ؛ کاغذو معجزه ذهنتان بهمراه ملودی درد نت به نت عشق را مینوازد.

✍️ رضا کهنسال آستانی

قلم که به دست بگیرید ارک
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

بگذار بمانم بگذار...!؟ لطفا
لا اقل بگذار نیمه دیگر عکس دونفره مان که فقط تو حضور داری بماند؛ حتی بدون من . آخر؛ تو حالم را خوب می کند حتی بدون من...

✍️رضا کهنسال آستانی

بگذار بمانم بگذار؟ لطفا ل
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

بَربالای چوبه دار زندگی ، با طناب موفقیت هایم بالاکشیدمش و با لبخند دفن کردم لاشه متعفن نفرتش را؛ دشمنم را میگویم...!؟

بَربالای چوبه دار زندگی با ط
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

در سرفصل کتاب شِعر زندگیم

کاش تو مِصرَع دوّم شاه بیتی میشدی که قافیه اش تکرار می شد؛ تا عشقی که قرار به سُرائیدن بود خط به خط نگاشته شود...

در سرفصل کتاب شِعر زندگیم ک
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

سالهاست وجودم را به سبزه خیالت گره زدم .
بدون تو عیدی نداشتم که (۱۳) سیزدهی به آبَ ش دهم...!؟

✍️رضا کهنسال آستانی

سالهاست وجودم را به سبزه خیالت
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

تو که اهل ماندن نبودی چرا خلوت مرا به هم زدی....
آمدی چه چیزی را یاد آوری کنی!؟
عشق را ! یا درد را ؟؟؟

✍️ رضا کهنسال آستانی

تو که اهل ماندن نبودی چرا خلوت
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

مگر میشود بعد رفتنت زیر بارش ممتدخاطراتت درکوچه افکار ؛ با چشمهایم بدون چتر داشتنت قدم زد وخیس نشد...

مگر میشود بعد رفتنت زیر بارش م
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

چشمانت همان موزیک شاد باریتم ۶/۸ است ، که هربار باپلک زدنت آهنگ به نقطه اوج می رسد وخواننده دراین گام صدایش را به رُخ میکشد...

✍️رضا کهنسال آستانی

چشمانت همان موزیک شاد باریتم ۶
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

خسته ام از مسیر هرروزه قله خاطرات خاکستری یادت و احساسات ابراز نشده به طول پگاه تا شامگاه در کوله پشتی افکارم که درمسیر سنگینی می کند .

✍️رضا کهنسال آستانی

خسته ام از مسیر هرروزه قله خاط
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

بخشیدن بی معناست ؛ وقتی هنوز ساعت ذهن ت کوک است به افق نفرت و به وقت یادش زنگ می زند...

بخشیدن بی معناست وقتی هنوز س
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

تولیلیِ تمام شعرهای چکیده ازقلم هستی
چه خواهد شد اگر لیلای درکاغذ به مجنونش بپیوندد!؟

✍️ رضا کهنسال آستانی

تولیلیِ تمام شعرهای چکیده ازقل
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

گفت قلم به دست چقد دلنوشته دلنوشته شد کتاب بفروش
تا کی رقص قلم این چنین پرشور وشتاب بفروش
گفت دلم به قلم میخردآنکه میخواند حتی اگر شعر هایم بی جواب می ماند

✍️رضا کهنسال آستانی

گفت قلم به دست چقد دلنوشته دلن
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

گاهی دیدار قلم وکاغذ در کافه خاطرات فقط آتش زدن جنگل است .
قهوه ات را بنو ش؛ اینجا سیگار غدغن است ...

گاهی دیدار قلم وکاغذ در کافه خ
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

پرنده یادت هرروز روی لبه پنجره ذهنم می نشیند وازپشت شیشه به من زل می زند ؛ پنجره را که باز میکنم برای دعو ت، پرواز میکند ولابلای ابرها ی خاکستری خاطرات ناپدید می شود...!؟

پرنده یادت هرروز روی لبه پنجره
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

دلم نه زبانم ؛ لبریز از دعا ئی ست که اجابت ندیده است!
جنس عاقبتی که من خواستم خدا به خیرت کند!؟

دلم نه زبانم لبریز از
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

قبله م را گم کرده ام
مادرانه دعایم کن
اوایل اقامه ت به یادم باش
که سلام آخر دیر است
فراموشم کنی
به قنوت نرسیده شک نکن کار من تمام است!؟

✍️ رضا کهنسال آستانی

قبله م را گم کرده ام مادرانه
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

قطرات سیل شده باران اشکهایم دیگر کویر گونه هایم را سیر آب نمیکند . تاوقتی چتر یادت آدرس اشتباه میدهدبه ابرهای خیالم

✍️رضا کهنسال آستانی

قطرات سیل شده باران اشکهایم دی
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

بارها دلم برای تو تنگ شده ، بارها خواستم تو را ببینم، بارها وسوسه شدم توراازدور نگاه کنم
امامتاسفانه شما نگذاشت
تو صاحب خانه دلم بود واما شما مستاجر خاطراتم است...

✍️رضا کهنسال آستانی

بارها دلم برای تو تنگ شده با
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

آه از سوز نِی ُوچوپانی بدون گَله...
مادر؛ این عاشقی هرشب پسرت را میکُشد و روز جسدش را دیار به دیار می چرخاند ارباب صاحب گله !؟

✍️رضا کهنسال آستانی

آه از سوز نِی ُوچوپانی بدون گَ
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

اگر دیدی کسی از دومصرع چشمانت شاه بیتی
ازامتداد نگاهت غزلی
واز پهنای صورتت شعری نوشت
شاعر نیست عاشق است ؛ به قلم ش شک نکن...

✍️رضا کهنسال آستانی

اگر دیدی  کسی از دومصرع
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

از چوب شاخه درخت یادت برای روحم دسته تبری ساختم تا هرروز با آن به ریشه افکارم بزنم.
عجب تیشه ای شده ای برای ریشه یادت !؟!

✍️ رضا کهنسال آستانی

از چوب شاخه درخت یادت برای روح
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

گاهی جملات نگفته ای است
که از گذشته می آید، امروز به حکم قلم به زبان حروف دَر می آید وفردا در کاغذ؛ خاطراتش خوانده میشود تا بماند به یادگار...

✍️رضا کهنسال آستانی

گاهی جملات نگفته ای است
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

هرشب بعد از ساعتها پرسه در جاده کویر یادت تشنه دیدارت زیر آفتاب سوزان خاطراتت به خواب میروم تا شاید به خوابم بیایی !؟
آخرشنیده ام تشنه که بخوابی خواب آب میبینی...

✍️ رضا کهنسال آستانی

هرشب بعد از ساعتها پرسه در جاد
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

میگویند فراموشی اما واقعیت اینست شلاق خاطراتت مرا بی حس کرده بعد از ضربات متوالی یادت...!؟

✍️ رضا کهنسال آستانی

میگویند فراموشی اما واق
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

با تَبر نگاهت و تیزیِ زبانت ، قایقی ساختی از درخت احساسم ؛ برای تَرک کردنم...

با تَبر نگاهت و تیزیِ زبانت
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

فکرش را بکن
درد است توبنویسی و دیگران عاشق شوند وتو همچنان درامتداد زیباترین ابیات پای رسیدنت لنگ باشد.
شاید خواندم را بلد نیستم...

فکرش را بکن درد است توب
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

از روز مَحشر نترسانید کسی را که سالهاست به هیچ صراطی مستقیم نیست حَمدش بوقت نماز.
جز ؛ رو به قبله او.
من کافرچشمانش شدم.
بهشت ارزانی شما !!!
برای وصالش ، جهنم را خریدارم .
فقط بگوئید چند...

از روز مَحشر نترسانید کسی را ک
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

چه جنگی ست در سَرم ...
صدا ، صدای شلیک گلوله اسلحه شکاری یا جنگی نیست.
صدا ، صدای شلیک گلوله کلمات است که از تپانچه دهانت خارج شده وهنوز گوشم سوت میکشد...!

چه جنگی ست در سَرم صدا
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

سرش را روی شانه ام که گُذاشت خم شدم !؟
غلط نکنم بغض سنگینی داشت ...

سرش را روی شانه ام که گُذاشت خ
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

چقدر نگاه
چقدر پُریم از صدا وخالی از سخن...
اینجا دزدها راست میگویند!؟
درسکوت مصلحت اندیشان

چقدر نگاه چقدر پُریم از صدا و
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

مگر فرقی میکند در نقشه جغرافیای ذِهنم ، در کدام نقطه شَهر خیالم زندگی میکنی!؟!
وقتی مُغول وار تصرف کرده ای تمام کشور وجودم را ...

مگر فرقی میکند در نقشه
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

کلمات ذهنم دیگر تن به تولد هیچ شعر عاشقانه ای ندادند در دفتر زندگیم ! وقتی دیدند در کنعان وجودم یعقوب دلم به سوگ نشست درفراق یوسفش ؛ به جرم گناه فرزندانش .
ای کاش کور میشدم...

کلمات ذهنم دیگر تن به تولد هیچ
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

هرشب در حجله یادش به وصلش میرسم!
لب برلب خاطراتش میگذارم!
ازاین هم آغوشی سراپا لذتم تا سحرگاه !
اما ؛ آه از نطفه عقیم عشقی که حاصلی نداشت تمام اینسالها ...!؟!

هرشب در حجله یادش به وصلش میرس
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

پای کلمات، زنجیر به خاطرات ،
کاغذ درگیر فتحه و ضمه بودنت و نبودنت.
اینگونه شد که از زبان قلم
آیه ها ی مقدس یادت تلاوت شد.

پای کلمات زنجیر به خاطرات
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

از صبح آن شبی که رفتی و گُمَت کرده ام باران واژه ها را خودکارم روی آسمان دفتر خاطراتم می گریاند؛ ومن همچنان پشت رنگین کمان پس از باران واژهایم دنبال تو میگردم...

✍️رضا کهنسال آستانی

از صبح آن شبی که رفتی و گُمَت
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

خانه نشین افکارم شدم در چهار دیواریِ خاطراتت...

✍️رضاکهنسال آستانی

خانه نشین افکارم شدم در چهار د
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

پرسه هایم را از کوچه خیالت جمع کردم وقتی پنجره ا ی را باز ندیدم برای دیدن وشنیدنم ؛ وتورا در خیابانی پرتردد وشلوغ یافتم پراز آلودگی های صوتی...
✍️رضا کهنسال آستانی

پرسه هایم را از کوچه خیالت جمع
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

باهرچه مرا میکُشی بِکُش باشلیک گلوله تفنگ شکاری نه ، باشلیک گلوله تفنگ جنگی مرا بِکُش !؟
اما باشلیک گلوله کلمات نه......

✍️رضا کهنسال آستانی

باهرچه مرا میکُشی بِکُش باشلیک
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

فکر تو تمام اقیانوس افکارم را دربرگرفته ...
واما من حتی در برکه خیالت نمیگنجم لحظه ای...

✍️رضا کهنسال آستانی

فکر تو تمام اقیانوس افکارم را
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

من وتوکه هیچوقت ما نشدیم...
حاصل جمع ما باهیچ معادله ای درست درنیامد!؟
راستی طبق قانون ریاضی تو درکنار او حاصل جمعش چه درآمد؟
من که هنوز تک رقمی هستم...

✍️رضا کهنسال آستانی

من وتوکه هیچوقت ما نشدیم ح
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

من هیچوقت تنها نیستم...
همه جا یادت ازگذشته بامن است با درد ودردی که تا آینده بامن است از یادت.
من هیچوقت تنها نیستم...

✍️ رضا کهنسال آستانی

من هیچوقت تنها نیستم همه ج
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

نشد تو در کنارم باشی و گُلی روی سینه ام و شد تو بالای سرم باشی و گلوله ای در سینه ام ؛ امان از دردی که مرا به جَنگ فرستاد.
من کُشته خاطر توام نه خاک وطن...

نشد تو در کنارم باشی و گُلی رو
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

وقتی آخرین گلوله خشابش؛ خداحافظ برای همیشه را شلیک کرد تازه فهمیدم دوستت دارمش ، مشقی بود!!!
ومن سالها بعد هنوز درحال جمع کردن محتویات مغزم در پس آخرین شلیک از حافظه زمان هستم.

وقتی آخرین گلوله خشابش خداحاف
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن

یقین در ایران زندگی میکنم اما نمیدانم چرا غزه کرده ای ساحل زیبای دریای مدیترانه عشقمان را ...
کاش هم مرز مصریِ دلت بودم نه مرز اسرائیلی ش.
شده ام فلسطین بی پناه...

یقین در ایران زندگی میکنم اما
ارسال شده توسط رضا کهنسال آستانی
لینک متن
ارسال متن