گوشی ام زنگ می خورد
سراسیمه خودم را به آن می رسانم
نفس نفس می زنم.
شماره ی تو نیست... بی تفاوت گوشی را زمین می گذارم. امروز درست سه سال و چهار ماه و سه روز و ده ساعت و دو دقیقه است که تو رفته ای و من هر روز چشمانم را می بندم و تورا تصور می کنم
همین جا درست در کنار خودم.
دلتنگی به آتش کشیده است این منِ تنها را
ZibaMatn.IR