زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
5.0 امتیاز از 1 رای

.
تو از عشق و محبت از وفا چیزی نمیفهمی
تو از خاموشی و از انزوا چیزی نمیفهمی
به دریا رفته میداند مصیبت های طوفان را
تو از پیوند آب و ناخدا چیزی نمیفهمی
دلم میسوزد از اینکه ضمیر ما زِ هم پاشید
تو از تعویض تو جای شما چیزی نمیفهمی
منِ ساده برای قلب سنگت از دِه ام گفتم
تو از حال و هوای روستا چیزی نمیفهمی
نگاهت میدهد تسکین تمام درد هایم را
توئه بی درد اخر از شفا چیزی نمیفهمی
تو هر شعری که خواندی پشت بندش آفرین گفتم
تو از این آفرین و مرحبا چیزی نمیفهمی
به تو گفتم خودم را کرده ام تقطیع جای شعر
تو از تقطیعِ شعر و از هجا چیزی نمیفهمی
نشد تا اینکه یکشب چون مصدق یاورم باشی
تو از احساس یک ملی گرا چیزی نمیفهمی
شبیخون میزنی هر شب تو در آغوش یک سایه
تو از بدنامی این کودتا چیزی نمیفهمی
مزن لبخند دیگر بر کمرخم گشتگیهایم
تو که از علت این انحنا چیزی نمیفهمی
مگو یارب چنین،یارب چنان،زیرا یقین دارم
تو حتی از عنایات خدا چیزی نمیفهمی
.
حسین جعفری جرجافکی
ZibaMatn.IR



ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن