در پشت بام دراز کشیده ام به...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن ستایش فلاح
- در پشت بام دراز کشیده ام به...
در پشت بام دراز کشیده ام
به ستاره ها نگاه می کنم
گمان می کنم در هر کدام از آنها موجودی چراغ قوه به دست در جست و جوی گمشده ایست.
یکی به دنبال کلید جعبه خاطرات دوران دبیرستانش که وقتی به تماشای زمین نشسته بود از دستش پرت شد و به زمین افتاد.
یکی به دنبال فرزندی که سال ها پیش لحظه ای غفلت کرد و دستانش را محکم تر نگرفت ، کل ستاره اش را گشت و حالا نوبت سیارات دیگر است.
شاید کسی با معشوقه اش دارد به زمین نگاه می کند و رویا می سازند که روزی به اینجا سفر کنند اما حیف مامان آدم فضایی هایشان سخت گیرند.
شاید در یکی از آنها دانشجوی سیاره شناسی زندگی می کند و حال باید موضوع پروپوزالش که در رابطه با زمین است را سریع تمام کند برای همین هی سوسو می زند تا هیچ چیز را از قلم نیندازد.
و شاید تماشایی ترینش پر نور ترین ستاره به دنبال خودش می گردد ، اطراف خودش را پر از نور می کند و از برکت و آرامش وجودش زندگی هر کسی را روشن می کند ،هر کسی که باید به دنبال خودش بگردد.
ستایش فلاح