زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

من زخم می خورم
زخم می نوشم
زخم می شنوم
زخم می بینم
....زخم می شوم
در زخمه ی قلبی که خنجر می شود
...خون بالا می آورم
بالا...بالا ...بالا...بالاتر
از درد هم بالاتر
...این ارثیه ی قدیمی خنجر است در من
در گُرده ای که گِردِ زمین گُرداله انداخته است
آه....بگو بیایند
بگو خنجرها بیایند
می خواهیم این ارثیه را تقسیم کنیم
میان من و زخم و خنجر
بر میزِ گِرد گُرده ام
با وصیت چشمهای کودکی که عشق را باور کرده بود
بگو بیایند.........

آرش شجاعی ، کرج، بیست و دوم مهر96
40 دقیقه بامداد
ZibaMatn.IR



ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن