بسم الله الرحمن الرحیم
آخرین آفرین هایت شُل بود
سلانه سلانه سُل
سهمِ عدالت من بودی
در تابلوی سرخ همسایه
آه فروغ!
صدایی نمانده جز ، خین و سین
ریه ها را دوباره پیچیده ام
لای توتونِ سیگار
کجای زمان، تنهایی چسبید به من؟
رازیِ راضی
بوسه و بسترِ آوریل، گناه تو بود
وَ……
آش نپخته و کفن سوخته
وزوزِ مگسک
شوربای مغز بار گذاشته، کف اتاق
وای حمید!
اندوه لبنان کُشت ما را
گاف دادی روی کشکاب قاف
خاطراتم را شلیک کن سمتِ ادریس
اما عمو رضا!
داشتم فراموشش میکردم اما باز
دوباره دیدمش
✍️ سید هادی محمدی
ZibaMatn.IR