زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

شعر..

مادرم احساس بود و بی پدر بار آمدم
خوش نشینم عشق بود و سوی دربار آمدم
من رفیق شاه بودم خنده بر لب های او
چون بکردم انتقادی چشم او خوار آمدم
بعد از آن آواره گشتم کوچه و پس کوچه ای
سردی این روزگار و گرم پیکار آمدم
چون زبانم تیغ بران بود و آتش سینه ای
سوی نقد و سوی عشق و سوی بازار آمدم
چون گرفتند شیره ام را بر کتابی مهر شد
خاک خورد آن شعر و جانم استخوانم خورد شد
خنده بر لب میزنم شاید که پیدایم کنید
در میان بقچه ای شاید که شیدایم کنید
ZibaMatn.IR

پیروز پورهادی ارسال شده توسط
پیروز پورهادی


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن