برای چه؟
زیر لبت دوباره زمزمه داری برای چه ؟
غرق ترانه های گاه گداری برای چه ؟
بیهوده دل به بغض و آه دمادم نمی دهی
لبریز شعله های سوز و شراری برای چه ؟
بغضی خزان گرفته نام تو را نعره می زند
دلواپس فصول سبز بهاری برای چه ؟
زیباترین ترانه ی هستی نثار مژگانت
ای چشم پر اشاره مست و خماری برای چه ؟
تو ماه آسمان شبی در مدار زیبائی
دور از سپیده گرم گشت و گذاری برای چه ؟
صیاد بیشه های هرچه غزال و غزل! بگو
تیر از کمان کشیده محو شکاری برای چه ؟
شرقیترین بهانه صبح و طلوع خورشیدی
دور از دیار و یار و قول و قراری برای چه ؟
♤♤♤
✍ علی معصومی
ZibaMatn.IR