رفتی ز برم لیک غمت مانده به جانم...
(ای داده به بادم)
هر لحظه گرفتار غم و اشک و فغانم...
(ویران ز نهادم)
چشمان تو و قسمت من همدل و همسان
(آتش زده برجان)
عشق تو امید من و من زنده به آنم...
(با یاد تو شادم)
ای درد غم عشق تو درمان و دوایم...
(ای صحن و سرایم)
بیمارم و بر هجر طبیبم نتوانم...
(ای وفق مرادم)
باز آ که به گِرد تو چو پروانه بگردم...
(صد باره بگردم)
سرما زده بر ریشه و دائم به خزانم...
(از پای فتادم)
باور نکن ای عشق کسی هست کنارم
(ای باغ بهارم)
غیر از تو کسی یار و کسی دوست ندانم
(تا روز معادم)
عمریست که با عشق تو من عهد ببستم (هرگز نشکستم)
از یاد نرفته ست و همه عمر برآنم
(من سر بنهادم)
هر قافیه با حسِ خزان گل شد و پژمرد
(با خود غزلی برد)
سیلاب زده دفترم از اشک روانم
(بشکسته مدادم)
گر نام و نشان از منِ دیوانه بجویی
(از کوی به کویی)
من واله و دیوانه ی بی نام و نشانم
(این است نمادم)
بهزادغدیری
ZibaMatn.IR