با تو
امشب فکر تو در خیالم پر می زند
عاشقانه های تو بر دلم سر می زند
سالهاست به دل قبله گاه عاشقی شده ای
که بر کعبه ی دلت خالصانه در می زند
روشن دل گشته ام در ره عشقت لَختی بتاب
که تاریکی شبهای من با تو سحر می زند
بلبل عشق به گلستان نغمه خوان شده باز
چون خزان دل با تو سمت بهار ریشه می زند
نیست ندیدم به عالم و افسانه چون تو شیرین تر
فرهادم و تب عشق تو بر دلم تیشه می زند
من از خمار چشم تو مستم به عالم خیال حتی
وقتی کمان ابروانت به قلب عاشق تیر می زند
هر چه گویم و شرح دهم کم است و بیش نیست
بس که زیباییت طعنه به اندام واژه ها می زند
ZibaMatn.IR