گفتم دل داده ای انکار نکن
بشنو از دل گوش به اغیار نکن
هر چه دل طعنه ز اغیار شنید
بعد از این توبه کن و زار نکن
بیا تا خانه را از گل بسازم
کنارش یک چمن سنبل بسازم
چه میدانی کجاها رفتم ای عشق
به دنبالت کجاها گشتم ای عشق
جنونم بی تو پایانی ندارد
نباشی خانه سامانی ندارد
تو باشی با کسی کاری ندارم
کنارت باشم آزاری ندارم
که من عاشق به خویت گشته بودم
به رویت بوی خوبت گشته بودم
ZibaMatn.IR